امروز بعد از مدتها بخاطر پیشامد مشکلی با یک دوست قدیمی تماسگرفتم.
وقتی صدای پرانرژی اش را شنیدم و با یک الگوی کشدار، خوشحالی اش را از تماس من نشان داد، واقعا روحیهای عوض شد و تا شبشارژ شدم.
حسابدار و حسابرس چندین شرکت است و بصورت بسیار حرفهای کارش را انجام میدهد.
پنج روز هفته را از جان و دل کار میکند و آخر هفته در کوه و کمر و دشت و دمن، وقت میگذراند.
به او گفتم فوقالعادهای و کار درست را تو میکنی.
واقعا صرف وقت در طبیعت و دریافت انرژی از آن ، بقدری ارزشمند و تاثیرگذار است که نه تنها خود آن فرد را سر ذوق میآورد بلکهآنقدر ولتاژ انرژیاش بالاست که تا چندین شعاع اطراف او و حتی از پشت تلفن تا کیلومترها دیگران را بهرهمند از شادی میکند.
به خاطر دارم در یکی از کتابهای دینی خواندیم که یکی از سخنان امام صادق این است که انسان روز خود را به چهار قسمت تقسیممیکند؛ عبادت، کار،خواب و تفریح
اما این تقسیمبندی در زندگی اکثر ما جایی ندارد. شاید اگر آمارها را چک کنیم مشخص شود که بسته به نوع زندگی افراد، بیشترینزمان صرف کار یا خواب میشود.
شاید به نظر برسد اگر کاری که انجام میدهیم، کار مورد علاقه مان باشد و از انجامش لذت ببریم، جز تفریح حساب شود؛ اما در آنصورت هم ذات طبیعی انسان، طبیعت را میطلبد تا با صرف اوقاتی در آن، به سمت یگانگی با ذات طبیعت برود.
این نیاز غیرقابل انکار در فطرت انسان وجود دارد و فقط با حضور و ارتباط با آن، اغنا میشود.
وقت گذرانی در طبیعت از واجباتی است که هر انسان باید به آن بپردازد و با کمترین هزینه غبار منفیات را از روح و ذهن خود برساند.